قاب بندی در عکاسی

نویسنده : بولوت الدار

دانش تکنیک قطعا در عکاسی مهم است، ولی ثبت عکس های عالی نیازمند دانش بصری خوب است.

محل سوژه و نحوه قرار گرفتن آن اهمیت زیادی در عکاس دارد .

اگر از چشمی دوربین ، منظره روبه روی خود را نگاه کنید ، خواهید دید که با تغییر  وضع دوربین ، وضعیت جای گیری سوژه در دورن قاب تغییر می کند ، سوژه را می توان در مرکز قاب ، در کناره ها  ، بالا یا پایین (خط افق) و …… جای داد

جایگیری سوژه ، می تواند توجه را به بخشی از صحنه جلب یا از آن منحرف کند ، گاهی محل قرار گرفتن سوژه باعث حدّت یا تنش می شود .

برخی موقعیت ها چنان زود گذرند که اجازه تامل به عکاس نمی دهند و او مجبور است دست به انتخابی فی البداهه بزند ؛ اما اغلب عکاس وقت کافی خواهد داشت  تا تجسم  کند که جا گرفتن سوژه در یک بخش قاب یا در بخش دیگر آن ، پس از ظهور و چاپ در روی کاغذ عکاسی چگونه جلوه خواهد کرد .

 سوژه _ خط افق _ قاب بندی در عکاسی
مرد ، که مرتکب قتل شده ، دارد به سوی محل اعدام می رود . ژوزف کودلکا

تاثیر گذارترین  ترکیب بندی ، طبیعتا از خود سوژه الهام می گیرد . برای تعیین مرکز توجه «Center of interest» فرمول های قرادادی بسیاری هست ، اما سعی نکنید آن ها را بی برو برگرد به کار ببندید .

هدف از این فرمول ها یاد دادن مجموعه قوانین ترکیب بندی عکاسی نیست ، بلکه کمک به شماست تا از انعطاف هر چه بیشتری برای پدید آوردن سبک منحصر به فرد خود برخورد دارشوید.

سوژه همیشه حرفی برای گفتن دارد ، به شرط اینکه ما گوش شنوا داشته باشیم .

“مانیور وایتِ ” همیشه به شاگردانش سفارش می کرد که به سوژه اجازه دهند تا ترکیب بندی خاص خود را داشته باشد.

خط افق

خط بین زمین و آسمان _ عنصر تصویری بسیار نیرومندی است .

قرار دادن خط افق  در وسط قاب و در نتیجه تقسیم صحنه به دو قسمت ترفندی بسیار ساده است .

برخی عکاسان از این ترکیب بندی در (عکاسی) به مثابه یک تمهید  سبکی استفاده می کنند ، اما شما مادامی که در این کار مهارت کافی پیدا نکرده اید ، ممکن است نتیجه به کارگیری آن تصویری باشد که در آن قاب به دو قسمت هم سنگ تقسیم شده است ، به طوری که چشم بیننده نمی تواند روی یکی از آن ها تمرکز کند .
یک پیشنهاد این است که قاب را به موازات خط افق به سه قسمت تقسیم کنید و خط بین زمین و آسمان را روی خط بالایی یا پائینی منطبق سازید همچنین می توان خط افق را چسبیده به قاعده قاب جای داد.

یک لحظه درنگ کنید تا ببینید که روی چه چیزی میخواهید تاکید کنید .

اگر خط افق نزدیک قاعده قاب باشد ، آسمان از تاکید بیشتری برخوردار خواهد شد .

اگر خط افق در بالای قاب باشد ، بخش بیشتری از زمین را خواهید دید، اما باز کنتراست  شدیدی بین زمین و آسمان هست .

حذف خط افق ، چشم را آزاد می گذارد که روی جزئیات زمین تمرکز کند ، حتی اگر خط افقی هم در کار نباشد ، کج گرفتن دوربین باعث خواهد شد که عکس نامتوازن از کار در بیاید .

بنابراین همیشه دوربین را تراز کنید ، مگر آنکه از کج گرفتن آن قصد خاصی داشته باشید.

حرکت معمولا به درون منطقه تصویر است تا به بیرون آن . در جلو سوژه متحرک ، فضای کافی در نظر بگیرید ، در غیر این صورت حالتی پیش خواهد آمد که گویی لبه قاب سوژه را تحت فشار قرار داده است .

مقدار این فضا بستگی دارد به صحنه و تصمیم خود شما . در یک عکس ، جهت نگاه یک شخص ( یا حتی مجسمه ) نوعی حرکت را القا می کند  و باید فضای مذکور در نظرگرفته شود ، چون بیننده عکس همان جهت را پی خواهد گرفت تا ببیند سوژه به چه چیزنگاه می کرده است . هر چند بهترین کار این است که فضای کافی در نظر بگیریم ، اما می توانیم از طریق قاب بندی یک سوژه به طوری که مستقیما  به بیرون از منطقه تصویر نگاه یا حرکت می کند ، باعث ایجاد تنش شویم.

حرکت سوژه از راست به چپ ، تنش ظریف تری را برعکس اضافه خواهد کرد . غربی ها از چپ به راست می خوانند ، از این رو سوژه ای که از چپ به راست حرکت کند ، در مقایسه با سوژه ای که از راست به چپ حرکت میکند ، طبیعی تر و راحت تر به نظر خواهد رسید . این وضعیت در مورد ما ایرانی ها که از راست به چپ می خوانیم ، عکس حالت فوق خواهد بود.

 سوژه _ خط افق _ قاب بندی در عکاسی
بدیع ترین عکس ها ترکیب بندی را چنان با محتوا در می آمیزند که تابع هیچ قانونی نیست. عکس بالا یکی ازبی شمار عکس هایی است که ژوزف کودلکا از کولی های اروپای شرقی گرفته است. مرد ، که مرتکب قتل شده ، دارد به سوی محل اعدام می رود . یان چارکوفسکی درباره  این عکس می نویسد: دستبند ، پرهیب مرد را به شکل تابوتی به هم فشرده است . رد چرخ یک خودرو به روی زمین ، به هیئت طنابی که از گردن مرد گذشته ، و او را به سوی سرنوشت اش می کشاند . قاب بندی کج تعادل هیکل مرد را به هم زده است ، گویی وقوف بروحشت مرگ او را از پای در آورده است.

فرمول های ترکیب بندی

در قرن نوزدهم ، قوانین ترکیب بندی عکاسیک بر مبنای تکنیک هایی استوار بود که از سوی برخی نقاشان آن زمان به کار گرفته می شد.

به عنوان مثال ، قانون یک سوم ، یک تمهید ترکیب بندی شناخته شده بود ( و هنوز بعضی عکاسان به آن وفا دارند) خطوطی فرضی رسم کنید که طول و عرض تصویر را به سه قسمت مساوی تقسیم کنند. طبق این فرمول ، مهم ترین مناطق برای جای گرفتن سوژه روی این خطوط یا محل تلاقی آن ها خواهد بود.

مثلا صورت شخص می تواند در محل تلاقی بالاو چپ ( که قوی ترین نقطه است ) ، یا خط افقی بالا ، یا خط افقی پائین و….. قرار بگیرد.

قاب بندی در عکاسی

شما هم می توانید فرمول هایی از این نوع به دست آورید ، تجربه کردن با این فرمول ها به شما نشان خواهد داد که هنگام نگاه کردن به یک صحنه آن را چگونه می بینید .

اما هرگز انتظار نداشته باشید که یک ترکیب بندی اول و آخر برای هر نوع تصویر مناسب باشد . در عکس هایی که بسیار خوب از کار در آمده اند دقیق شوید تا ببینید آیا از یک قانون تصویری تبعیت کرده اند . اگر نکرده اند چه چیزی باعث موفقیت آن ها شده است؟

گردآوری و تنظیم : فاطمه نوروزی

بیشتر بخوانید

رابطه عکاسی با معماری پس از جنگ جهانی دوم

کلاسهای عکاسی باشگاه عکاسان جوان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا