تحلیلی کوتاه برتاریخچه عکاسی مد
عکاسی مد یک ژانر خاص از عکاسی است که به نمایش دادن لباسها و دیگر عناصر فشن اختصاص دارد و برای مجلات مد و سایر رسانههایی که فصد تبلیغ محصولات مد و فشن را دارند فعالیت میکند. عکاسی مد تاریخچهای نسبتا طولانی دارد و تقریبا همزمان با ابداع عکاسی، عکاسی مد هم پا به عرصه گذاشته است.
اگرچه نخستین عکس مد شناخته شده در جهان به تاریخ سال ۱۸۵۰میلادی در دادگاه ناپلیون سوم برمیگردد ، اما تا اوایل قرن ۲۰ این شاخه از عکاسی به عنوان یک هنر عمومی در بین مردم شناخته شده نبود .نخستین نشانه های این هنر همراه با گسترش مد در بین عموم مردم دیده شد.نخستین مجلات مد ،هارپر بازار و ووگ برای نشان دادن لباسها از قرار دادن آنها در دست استفاده میکردند .
دیوید بیلی به سادگی عکس مد را به صورت «کسی که جامه بر تن دارد» توصیف میکند. ریشههای این حرفه در چهرهنگاری جامعه ویکتوریایی یافت میشود. از آغاز دهه ۱۸۴۰ دختران اشرافی تازهبالغ، هنرپیشگان و رقصندگان با پوششها و زیورآلاتشان جلوی دوربین عکاسان پرتره قرار میگرفتند، همان طور که مادرانشان پیش روی نقاشان بزرگ پرتره زمانشان نشستند.
با این حال خود آثار بیلی توان دگرگونکننده لنزهای دوربین را نشان میدهد. ایروینگ پن، عکاسی با بیشترین بازه زمانی کار در تاریخچه مجله Vogue، نقش خود را در «فروش رویا، و نه پوشاک» میدید. مهمتر از ثبت ساده بافت و جزییات روی سطوح، بهیادماندنیترین تصویرها خواسته و اشتیاق تماشاچی را برآورده میکنند یا به چالش میکشانند.
عکاسی مد هرگز در محیط بسته شکل نگرفت. عکاسان همیشه محدودیتها را کنار زدهاند، و کشمکش میان مطالبات هنری و تجاری موجب گسترش خلاقیت عالی و نوآوری شده است. چه به عنوان عکسهای مد یا چه در قالب تبلیغات، این تصویرها فرهنگ معاصر، رویدادهای جهانی و تغییرهای دراماتیک نقش زنانِ قرن بیستم را منعکس میکنند.
سال ۱۹۱۱، در اوج عصر طلایی رونق و برازندگی اروپا، ادوارد استایکن، عکاس آمریکایی، از مدلهایی که لباسهایی با طراحی پل پویره برتن داشتند عکسبرداری میکرد. ۱۳ تصویر با حالت کانونی ملایم در مجله Art et Décoration چاپ شد، و بعدتر استایکن آنها را به عنوان نخستین عکسهای جدی مد تا آن زمان دانست.
پیشتر، در دوره پیش از عکاسی، مجلات مد همچون Le Costume Français و Journal des Dames et des Modes از تصاویر گراور استفاده میکردند ولی مخاطب محدودی داشتند. پیشرفت مراحل چاپ در دهه ۱۸۹۰ به عکسها اجازه داد تا مشابه صفحه دارای متن منتشر شوند، و مجلات مد به صورت گستردهتری در دسترس قرار گرفتند.
در ۱۹۰۹ کوند نستِ ناشرْ مجله اجتماعی آمریکایی به نام Vogue را خرید. او این مجله را تبدیل به مجله مد درجه یکی با مخاطبان جهانی کرد. Vogue ، به کمک عکاسی ابتکاری و عرصه رو به رشد مدلهای مسحورکننده، در جستجوی فتح دنیای مد نیویورک، لندن و پاریس بود؛ به دنبال آن Harper’s Bazaar هم دوباره به سرعت وارد میدان شد.
مشاهدات چالشبرانگیز
جنبش فرهنگی سوررئالیسم تاثیر عمیقی روی مجلات مد در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ گذاشت. نقاشیهای سالوادور دالی و جورجو د. کیریکو در کنار عکسهای آوانگارد من ری در مجله Vogue نشان داده میشدند. بعضی از عکاسان مد مبادی انقلابیشان را اتخاذ کردند، که میکوشیدند نسبت به ضمیر ناخودآگاه بیانی تصویری را ارایه دهند. تکنیکهای جدید و الحاقات غیرمنتظره استفاده میشدند تا واقعیات را به چالش بکشانند، تا موجب حیرت و آشفتگی [مخاطب] شوند.
چنین تجربههای جسورانهای ادنا وولمان چیس، سردبیر Vogue، را آزار میداد، کسی که در ۱۹۳۸ با عصبانیت به کارمندانش نوشت: «به طور کامل روی نشان دادن لباس تمرکز کنید، برای این منظور نور را روی لباسها تنظیم کنید و اگر [این کار] نمیتواند به صورت هنری انجام شود پس هنر را کنار بگذارید. لباس را نشان دهید.»
بارون جورج هاینیگن-هوینه، به عنوان سردبیر بخش عکاسی French Vogue و بعدتر Harper’s Bazaar، روی یک نسل تاثیر گذاشت. کارهای خودش جذابیت نقاشانه را با نور، سایه و فرمهای کلاسیک منعکس میکرد. هورست پ. هورست، شاگردش، تصویرهای ابتکاری مشابهی، با ترکیب درونمایههای سوررئال و کلاسیک، تولید میکرد.
زندگی دوباره پس از جنگ
در طول جنگ جهانی دوم «تدبیر و تعمیر» رویکرد غالب بر مد بود. همچنان که دنیا به تدریج از وحشت جنگ بهبود مییافت، گروه تازهنفسی از طراحان پدیدار گشت. میل به پذیرش فریبندگی و زنانگی پس از سالهای سخت جنگ در پوششهای کاملا افراطی نمایشگاه New Look کریستیان دیور، با کمرهای باریک و دامنهای زیاده از حد پوشیده، در ۱۹۷۰ نمود یافت.
نگاه ظریف نفسانی لیلیان باسمن عکاس، مدهای جدید را کامل میکرد. او در رویکردی که به بیرون کشاندن عواطف بر نشان دادن جزییات لباس غلبه داشت پیشگام بود. تصویرهای نقطهای باسمن، کارمل اسنو، سردبیر Harper’s Bazaar، را ناامید کرد. او در ۱۹۴۹ به باسمن اخطار داد: «تو اینجا نیستی تا کار هنری کنی، تو اینجایی تا دکمهها و سینهها را نشان بدهی.»
اروین بلومنفلد هم محدودیتهای عکاسی مد تجربی را کنار گذاشت. او به فیلم رنگی کداکروم علاقمند بود، که به تصویرهای متنوعش امکان میداد فراتر از صفحه مجله بروند.
عکسبرداری در شهر
در دهه ۱۹۵۰ پویایی تازهای مجلات مهم مد را تحت تاثیر قرار داد چنانکه عکاسان بیشتر رویکرد فوری و خبرگونه را برگزیدند. مدلها در خیابانهای شهری سرازیر و پردههای استودیو با خطوط آسمان شهر جایگزین شدند.
در ۱۹۵۷ ریچارد اودون از مدلی، که جلوی ساختمان Place François-Premier در پاریس قدم میزد، برای مجله آمریکایی Harper’s Bazaar عکس گرفت. مدل در حال قدم زدن، با کت کاردنی که پشت سرش به صورت موجدار بود، ظاهر شد. انگار تندبادی او را به هوا بلند کرد، زیرا پاهایش هیچ تماسی با زمین ندارند.
آودون نام عکس را «بیعت با مونکاچی» گذاشت، که به یکی از نخستین عکاسان مد اشاره دارد که خارج از استودیو کار میکرد. زمان شروع این گرایش مارتین مونکاچی در مقاله «هنگام عکاسی بیاندیش» به سال ۱۹۳۵ اینگونه پند میدهد: «هرگز سوژههایتان را وانمود به انجام کاری نکنید. اجازه دهید حرکاتشان طبیعی باشد. امروزه تمام عکسهای بزرگ عکسهای فوری هستند.»
مدیران هنری قدری مثل الکسی برادوویچ در Harper’s Bazaar و الکساندر لیبرمن در Vogue این نگاه سینمایی جدید را به شدت رواج دادند.
نشان دادن زنانگی
در دهه ۱۹۷۰ عکاسان بیشتر از قبل محدوده تصویری پذیرفته شده مد را امتحان کردند. آنها همسو با تغییر نگرش جامعه نسبت به زنانگی و تمایلات جنسی پیش میرفتند، و موضوعات جدلانگیز در مذهب و خشونت اغلب به صورت بالقوه در آثارشان دیده میشد.
این تصویرهای مد تماشاچی را دعوت میکردند تا بیننده صحنههایی بسیار غنی باشند. در آثار هلموت نیوتن موضوع ابهام عاطفی و جنسیت در کنار هم قرار گرفتند، تا زنان بیپروا را در صحنههای طراحی شده و فریبنده نشان دهند. گای بوردن و جیان پائولو باربیری تصویرهای برانگیزاننده تیرهای را ساختند، که کمتر روی پوشاک و بیشتر بر کاراکتر زن متمرکز بود.
مفهوم زیبایی ایدهآل در مجلات مهم، با استفاده به قاعده از مدلهای سیاهپوست یا آندروژینس، گسترش یافت. دبورا توربویل و سارا موون، عکاسانی که هر دو سابقا مدل بودند، برخوردشان با فرم زنانه، نسبت به همکاران مرد، فرق میکرد. تصویرهای عمیقشان ژرفنگری زنانهای را نسبت به موضوعات زیبایی و ابزار جنسی بودن به وجود آورد.
تسخیر زندگی واقعی
در دهه ۱۹۸۰ شیوه جدید نشر هر دو جنس را نشانه گرفت و به عنوان نقطه مقابل اصلاح بینقص مجلههای مهم با کاغذهای براق پدیدار شد. آنها مقالههایی در زمینه موسیقی معاصر، فرهنگ و حرفههای روز منتشر میکردند. صفحاتشان با مدلهایی پر میشد که اغلب حرفهای نبودند و نمونههای مختلفی از زیبایی را نشان میدادند.
پرترههای استیو حانسون از ولگردها و جوانان موج نو در مجله i-D ظاهر شد. این تصویرها را به عنوان «استریت آپس» (خوشتیپها) میشناختند که به صورت تمام قد منتشر شدند. چنین رویکردی مقلدان زیادی یافت، که اشتیاق داشتند مدلهای خیابانی نو و شخصی را به تصرف خود درآورند.
در دهه ۱۹۹۰ معیار این رویکرد مستندگونه و طبیعی در عکاسی مد شامل کورین دی، دیوید سیمز، کرگ مکدین و جیسون ایوانز میشد. در عمق آثارشان علاقه به زندگی روزمره و آدمهای واقعی را میبینیم که از عیبهایشان استقبال میکردند چون آنها را منحصر به فرد میکرد و زیبایی بیمانندی میبخشید.
امروزه عکاسی مد با داشتن رویه هایی گوناگون بر روی مرز محوری بین کار تجاری و هنری حرکت میکند .
حس ویژه ای از سورئالیسم مشخصه کار بسیاری از هنرمندان معاصر از جمله ماریو تستینو ، الن فوئن آنورت ، روکسانا لویت ، یورگن تلر و دیوید لاشاپل میباشد که با دستکاری دیجیتالی در عکسهایشان تلاش در فرار از واقعیت روزمره ، جهان پر زرق و برق و افراد مشهور و چهره های زیبا را دارند . و البته دنیای مد و فشن همچنان رو به پیشرفت و ایجاد نمونه های تازه مد و لباس می باشد و همیشه هواداران خود را خواهد داشت .
گردآوری وترجمه : محمدرضا طائب
بیشتر بخوانید