گفتگوبا سعید فرجی ” عکاس و مستند ساز”
سعید فرجی درسال ۱۳۶۰ در شهر تهران متولد شد . وی عکاسی را در سال ۱۳۷۸ به صورت جدی تر سال ۱۳۸۰ آغاز نمود و دیپلم خود را در رشته عکاسی گرفت.او هم اکنون دانش آموخته مدرسه سینما است.
سعید فرجی _ عکاسی را سال ۸۲ از زلزله بم آغازواین فرم ازعکاسی ام را آنجا پیدا کردم و علاقه مند شدم دراین فضاها عکاسی کنم .
حس کردم می توانم در این راه رشد کنم سال ۸۵ اولین پروژه برون مرزی را به واسطه دوستهای لبنانی که با انها در ارتباط بودم عکاسی کردم
درآن فضا ی جدی بحران که بیرون ازایران بود قرارگرفتم بعد, بحران لیبی و قحطی سومالی و بعد از آن هم عکاسی از عراق تجربه کردم .
سعید فرجی در پاسخ به اینکه یک عکاس چطور می شود این سبک را انتخاب و عکاسی از شرایط دشوار و صحنه هارا ثبت می کند گفت: من معتقدم کسی که در این فضاها کار می کند یک بعد از علاقه شخصی اش درمیان است , این نیست که از همه چی می گذرداین رفتن و قرار گرفتن در این فضاها جزئی اززندگی آن فرداست .
بعضی اوقات از من می پرسند که چطوری تو این فضاها قرار می گیری من در جواب ؛ منم شبیه توام؛ تو یکسری علاقه داری من جور دیگری .مهم اینکه من بتوانم کاری انجام بدم اثری ماندگار تولید شود.
در تمام صحبتهایش تواضع اش نمایان بود گفت در این سبک بزرگانی بوده اند و تاثیر گذار که من مثل یک نسیم دراین سبک بوده ام .
فرجی درادامه صحبتهایش گفت عکاسی من جزئی از زندگی منه مثل خانواده ام و اگر این کار را نکنم بخش مهمی از زندگی ام ناقص است .
با لبخندی ادامه داد من آدم شجاعی نیستم !وقتی در فضای جنگ باشی متوجه می شوید که جون آدمی براش خیلی مهمه ولی وقتی تو اون فضا ها قرار داری, یک چیزهایی شمارو با خودش جلومی کشاند, با خودت میگی کسایی که الان اون جلو هستن از تو جلوتراند من همیشه تو زندگی ام به این فکرمی کنم که چقدرو به جلو و هدفم چقد برای من مهمه!
در جریان همه این اتفاقا ت من دنبال این هستم که بزرگ بشم من همه چیزرا نمی گذارم کنار؛درسته من خانواده ام برای زمانی از من دور می مانند و این سخته امادر این راه یک سری چیزایی رو به دست بیارم که اگه اون نتیجه با فکر باشه می تواند تو زندگی من و خانوادم , تاثیر داشته باشه.
اینکه خیلی ها به من می گویند امکان داره هرلحظه جون تو از دست بدی این اتفاق ممکنه تو همین خیابان ولیعصر رخ بده من انتخاب می کنم که کجا باشم! فرقش اینکه تو خیابان ولی عصر راه میری نمیترسی اما اونجا میترسی! با این ترس زندگی کردن یه موقع هایی هم خوبه واسه آدم.!
سعید فرجی در پاسخ به این که در عرصه ی عکاسی و سبک کاری شما می تواند پادزهری برای پایان جنگ و تغییراوضاع باشه گفت: نه نمی تواند!خیلی از افراد تلاش می کنند عرصه ای که ما درآن فعالیم را بزرگ کنند. اما اینطور نیست صحبت های من رد یا تاییداش مطلق نیست و همه چیز نسبی است مثلا عکس های رابرت کاپا از جنگ اسپانیا از مردی ک تیر خورده این عکس منتشر می شود و بعدا متوجه می شود و مردم اعتراض کردند و جنگ تموم شده تنها عکس این کارو نکرده! اگر قدرتمندان نخواهند هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. عکس فقط می تواند اطلاع دهد .
دید شما اینکه چجوری به ماجرا نگاه کنی مهمه من همیشه باید خودم مخاطب عکس هایم باشم .این دید که می تواند تغییری برای اوضاع باشد با نوع فرهنگ و نوع نگاه در هرجامعه ای متفاوته و تاثیر خاص خودش را دارد.
سعید فرجی درباره اینکه عکس نباید نوشته داشته باشد گفت : من این مسئله را قبول ندارم مثل عکس های قحطی سومالی تحلیلی که دیگران دارند مثلا عکس بچه ای که از شدت گرسنگی روی زمین افتاده شما یک سری اطلاعات دارید که این بچه برای کدام کشوراست و براساس گرسنگی به این شکل درآمده
من می خواهم بگویم اینکه شما الان بچه ای را تو یک اتاق نگهداری کنید و غذا ندهید و کل دنیای این بچه همان اتاق باشد بعد از یک مدت آن رابیاورید بیرون و در عرصه جامعه ؛شما از کجا می خواهید بفهمید که چه اتفاقی افتاده پس , دادن اطلاعات در عکس بسیار حائز اهمیت می باشد.
فرجی درادامه صحبتش در این موضوع با اشاره به سوژه های عکاسی اش گفت:
مظلوم ترین آدم ها سوژه های ما هستند هیچ دخل و تصرفی در آن ندارند بیشترین دخل و تصرف آژانس ها دارند و من فقط برای یادگاری یک عکس فوری می گیرم به خودشان می دهم .
ما آدما زیاد گله می کنیم ,چرا؟چون سیر رشد آدماهارا نمی بینیم فقط الان آنها رامی بینم من بوده که یکسال نشستم و کار نکردم فشار مالی و ذهنی داشته ام اما مثلا نرفتم اسنپ کار کنم چرا کار اسنپ سخیف می کنیم؟ به نظرم کارسختی , هرکسی جای خودش رادارد.طرف تو
حرفه اش تا به بن بست می رسد سمت یک کار دیگه ای می رود من می خواهم بگویم جانزنید تلاش کنید .
من چون دانشگاه نرفتم یاد گرفتم که خودم را معرفی کنم یاد بگیرم که با فتوشاپ و بعضی نرمافزارها کارکنم همهی اینها به من کمک می کند که سعید فرجی بهتر معرفی کنم مثلا وقتی جایی برای معرفی مراجعه می کنم نمیگم سعید فرجی هستم ودست بالا نشان بدهم نمونه کارهایم معرف کننده من هست .
سعید فرجی برای علاقه مندان و کسانی در اوایل راه عکاسی هستند گفت خیلی سخت نگیرید به خودتان که همیی الان باید به اون نقطه ای که تو ذهنتان هست برسید ,با خنده گفت منم
بی نظمی دارم ولی روی هم رفته پروژه هایم را الویت بندی می کنم بیش از اینکه چیزی تولید کنم منبع مالی اش را اوکی می کنم این پروسه شاید یکسال طول بکشد اما تلاش می کنم ودرهای بسته را بالاخره باز می کنم .
یک گریزی به دوران نوجوانی از عشق و لذتش در عکاسی زد و گفت اش زد و گفت :ازعکس هایی که گرفته بود ,برای خودش یک کتاب کوچک درست کرده ,زمانی که پدرو مادرش از مکه آمده بودند دراوج شلوغی و مهمانی ,اودر کنج یک اتاق داشته کتاب اولین عکس هایش را با مقوا درست می کرده است .
سعید فرجی یک خصیصه خوبی که در وجودش هست خیلی انگیزشی صحبت میکند برای کسانی که دراین راه هستند می گفت از کوچکترین و ساده ترین راه ها می توانید عکس های خودتان را چاپ کنید.
جرات کنید که تجربه کنید
بزرگ فکرکنید نترسید ایده های ذهنیتان راعملی کنید درسته سخت است و زمان می برد ,اما هرچیزی سرموقع خودش اتفاق می افتد من واقعا فکر نمی کردم که الان تو مرتبه ای که هستم برسم دنبال ایده جدید باشید بجنگید برای اینکه به رویاهاتون برسید ما متاسفانه همه چیز ربط می دهیم به دلار!حداقل می توانم کاری انجام بدم که حال خودم خوب باشه یک کارت پستال از عکسم درست کنم یا هزارتا کار دیگه .
فرجی در پاسخ به اینکه عکس سیاه و سفید باشد یا رنگی کدام تاثیر گذارتر است گفت:
عکس سیاه و سفید اصولا اینطور باب شده است که بیشتر تاثیرگذار است و من یک مدتی تم عکسهایم سیاه و سفید بود ولی من بعد از یک مدت بسته به سوژه و فضا ترجیح دادم رنگی عکاسی کنم مثلا پروژه مسلمانان اگه رنگارش گرفته شود عکس تاثیر خودش را ندارد.
یک محصول وقتی تولید می شود مثل عکس ما فقط خود آن عکس را می بینم درصورتی که ادیتورعکس خیلی حائز اهمیت است کتاب سومالی با ادیتوری مصطفی آهنگردیده می شود
فرق یک عکس خوب و ماندگار تو چه وجهی می تواند باشد؟
عکس ماندگار برای هرجامعه ای متفاوته همه عکس ها به نوعی می توانند ماندگار باشند ولی فرصت ماندگاری پیدا نمی کند؛ تو کامپیوتر می ماند ما عکس های خیلی خوبی از آدم ها ی متفاوت می بینیم .ممکنه ما تک وجهی باشیم و عکس هایمان در کامپیوتر بماند ولی سعید فرجی دووجهی عکاسی می کند خودش می رود چاپ می کند تازه با ادیت هایی که خودش انجام می دهد. یکی ۴وجهی است همه کار می کند؛
فرجی حرفش این بود نترسید جرات کنید و تجربه کنید ! یک عکس برای ماندگار شدن احتیاج به فضا و تبلیغ دارد احتیاج به مولفه های زیادی دارد؛ به رسانه هایی که بعدها روی این اثر کار کنند .
سعید فرجی جواب ساده و روشنی به سوال اینکه در مسابقات و جوایزی که دریافت کرده و جز ۱۰عکاس زیر ۳۰ سال لقب گرفته است گفت: خوشحال بودم آن لحظه برای جوایز ، ولی من خیلی وقت است که مسابقات شرکت نمی کنم
حرفش این بود که داستان مسابقه ها مثل این است که فردی لباس خوب می پوشد و می رود خیابان و از همه می پرسد من خوشتیپم؟ این حال مارا بد می کند کسانی که انتخاب می کنند چه عکسی راه پیدا کند یا نه ؟کی هست که تشخیص می دهد که من خوبم یا بد؟ مهم حال من است خیلی وقت ها من از عکس خودم راضی بودم ولی به مسابقه راه پیدا نکرده مسابقه هم می تواند کاری کند که تو دیده بشی یا تورا نابود کند هزاران عکس میاد فقط ۳نفر می توانند حالشان خوب باشد .این نظر شخصی من است و شاید دیگران این نظر را نداشته باشند .
من برای خودم از عکس هایم پوستر می زنم عشق می کنم مختارند ک دوست داشته باشند یا نه؛ من با خودم می گویم تو می خواهی شکست بخوری یا پیروز من پیروزی انتخاب می کنم.
حرف آخر
ما درقبال یکدیگر مسئول هستیم ما نقاط ضعفی داریم ولی باید نقاط قوت خودمان را ارتقاء دهیم فرجی گفت خیلی از بچه ها یی که تو نشست های ۱۰ روز با عکاسان بودند عکس هایی دارند و تکنیک هایی را بلد هستند که خیلی از ما به آن آگاهی نداریم؛
فرجی گفت دوست دارد در آینده فرصتی باشد تا فضایی وجود داشته باشد کارگاهی برگزار کنم رواین موضوع که اول خودتان کشف کنید ؛هم من از تجربیاتم برای علاقه مندان در این عرصه بگویم و هم کسانی که حرفی برای گفتن دارند روزی بشود که فقط عکس ها برای به نمایش گذاشتن نشود و قصه این عکس ها و سوژه هایی که شاید باشند یا نه را روایت کنیم.