دایان آربس «تاثیرگذارترین عکاس قرن بیستم»
دایان آربس یکی از تاثیرگذارترین عکاسان دهه ۷۰ امریکاست که شهرت خود را مدیون پرترههایش از افرادی چون افراد عظیمالجثه، کوتولهها، عجیبالخلقهها، مخالفپوشها و برهنهگرایان است که در حاشیه جامعه زندگی میکنند،
دیان آربس (Diane Arbus ) ( عکاس )هنرمند آمریکایی در ۱۴ مارس ۱۹۲۳ در نیویورک به دنیا آمد. آربس در خانواده ای بزرگ شد که از هر گوشه آن هنری سر بر آورده بود. پدرش نقاش، خواهر کوچکترش مجسمه ساز و معمار، برادرش هوارد شاعر که او را به عنوان پدر شعر ایالت متحده و هنر آمریکا می دانستند و بعدها دخترانش نیز به نویسندگی و عکاسی روی آوردند.
دایان آربس (عکاس )در سال ۱۹۴۱ برای بازدید گالری آلفرد استیگلیتز به پیش او رفت و در همانجا باخیلی از عکاسان معروف آن زمان آشنا شد از جمله آن عکاسان «متیو برادی، پل استرند، بیل برانت، و یوجین آتگت» بودند؛ آلن نیز در آن زمان برای مخابرات ارتش ایالات متحده در جنگ جهانی دوم عکاسی میکرد؛
در سال ۱۹۴۶ و پس از پایان جنگ آلن و دایان هر دو به سمت عکاسی تجاری رفتند و برای مجلههای زیادی عکس میگرفتند، با این وجود هر دو آنها به عکاسی پرزرق و برق و عکاسی مد چندان علاقه نداشتند؛ کار آنها آنقدر خوب بود که از یک مجله مد ۲۰۰ صفحهای ۸۰ صفحه آن فقط عکسهای آنها بود.
همسرش آلن نیز برای ارتش آمریکا عکاسی میکرد. و مدتها بعد همراه با دیان بر خلاف میل باطنی شان به عکسی مد روی آوردند. در واقع آنچه که روح هنری دیان را ارضا میکرد به تصویر کشیدن هر آنچه که غیر عادی به نظر می رسید بود.
دایان آربس بر خلاف جریان حرکت میکرد و سوژه های خود را نه از میان زیبایی ها بلکه از آنچه که در اذهان زشت پنداشت میشد انتخاب میکرد. فراجنسیتی ها، انسان های عجیب با جثه های بزرگ یا کوچک، بیمارهای روانی، افردای که در سیرک ها کار میکردند و افرادی با بیماری های خاص جسمی و روحی سوژه های دیان بودند.
دایان آربس (عکاس) راه به جمعیتی که اینگونه از انسان برای خود تشکیل داده بود پیدا کرد. سوژه ها، آگاه از سوژه بودنشان لحظه ای خود را تسلیم قاب دیان می کردند و حتی گاهی ژست می گرفتند بدون ترس از اینکه بازتاب تصویرشان چگونه خواهد بود.
او شیفته جریان زندگی این مردم بود مردمی که کسی حاضر به دیدنشان نبود و گویی طرد شده از میان مردمان دیگر بودند. و از زندگی جمعیتی که خود را عادی می پنداشتند ولی در غبار سردی و بی تفاوتی مرده وار زندگی میکردند بیزار بود.
بلاخره این تناقضات دیان آربس را افسرده کرد. از همسرش آلن جدا شد و آنقدر دوره بیماری اش طولانی شد که گویی پایانی برای آن نبود. افسردگی او را به کام مرگ کشانید. جسد او را در حالی که درون وام حمام غرق در خون خود بود پیدا کردند. دیان در سن ۴۸ سالگی به زندگی خود پایان داد.
در سال ۱۹۷۲ یک سال بعد از مرگش آثارش را در نمایشگاهی در معرض دید عموم گذاشتند .آثار او هنوز هم علاقهمندان زیادی دارد و زندگی او نیز در سال ۲۰۰۶ سوژه فیلم Fur با بازی نیکول کیدمن به جای آربس بوده است.
آربس یک عکاس کاملا ماهر و چیرهدست بود . کارهای او در هر مجموعه معروفی در دنیا یافت میشود و اولین رسالهاش در سال ۱۹۷۲ چاپ شد که به مدت ۲۳ سال پرفروشترین رساله عکاسی بوده است. شهرت او در زمان زندگیاش حاصل شد؛
پس از مرگش، دخترش دون به عنوان وارث اموال مادرش، وظیفه دختری خود را انجام داده است، او شهرت مادرش را پرورش و گسترش میدهد و با جدیت نمایشگاهها و انتشار عکسها در مجلات و کتابها را کنترل میکند. (او تنها زمانی موافقت خود را برای بازنشر یکی از عکسهای آربس اعلام می کند که متن همراه با عکس را خوانده باشد. زمانی که به پژوهشگران میدهد، مثالزدنی است.)
بدون عنوان ، که توسط دون آربس و یولانتا کومو ویرایش شده، جلد سوم عکسهای او است که از زمان خودکشی دیان آربس در سال ۱۹۷۱ در سن ۴۸ سالگی منتشر شده است.
میشد نام این اثر را «آدم های بینام» هم گذاشت چون سوژهها بینام هستند، یا حتی «در یک جای ناشناخته»، چون محله(ها) مشخص نیست. اما بهترین نامی که میشد روی آن گذاشت احتمالا «یک کار تمام نشده» بود.
دایان آربس (عکاس) در طول زندگی کاری خود که کمتر از یک دهه به طول انجامید باعث تجدید نظری عمیق بر مقاصد عکاسی شد. کار او از علایق اصلی نسل پیشین دوری میکرد.
اریوس برای دقت روانشناسی بیشتر از دقت صوری ، برای واقعیات خصوصی بیشتر از واقعیات اجتماعی،برای امرپایدار و سرنمون اصلی بیشتر از امر زودگذر و تصادفی، و برای شجاعت بیشتر از زیرکی ، ارزش قائل بود.
این دریافتهای درونی تیز هوشی بسیار و احساس تعهدی سخت پیگیری شد _ احساس تعهدی که تقریبا به طور کامل پشت نقابی از شوخ طبعی و تواضعی سنجیده پنهان شده بود.
اریوس ، به استثناء چند عکس محدود ، صرفا از مردم عکاس کرد. نیروی این پرتره ها می تواندمعیاری باشد برای اینکه نشان دهد موضوع و عکاس تا چه حد توافق کرده اندکه در اعتمادبه هم و پذیرش یکدیگرخطر کنند. اریوس به آنها علاقه داشت زیرا اغلب آنها صرفا نمونه های وضعیتهای فلسفی یا سبکهای زندگی یا گونه های فیزیولوژیک نبودند، بلکه رازهایی منحصر به فردبودند.
بیشتربخوانید