سباستیائو سالگادو ” عکاس مستند “
سباستیائو سالگادو عکاس مستند برزیلی به دنبال به تصویر کشیدن تلاش بی وقفه انسان ها برای زنده ماندن و درد ها رنج هایی که دراین راه می کشند بوده است
او در مجموعه عکس هایش رنگ را حذف کرده تا به گفته خودش این عنصر مزاحم عامل انحراف ذهن بیننده نشود.
او متولد ۱۹۴۴ در شهر «اموره» از ایالت «میناس ژره» برزیل است ،او ششمین فرزند و تنها پسر در خانوادهی هشتنفری خود میباشد.
او مدتی به عنوان منشی در یک مدرسه آموزش زبان فرانسه مشغول بود، که در آنجا با همسر خود «للیا» که اکنون مدیریت بنگاه عکاسی سالگادو – «آمازوناس» – را به عهده دارد، آشنا شد.
وی تحصیلات خود را بین سالهای ۱۹۶۷ـ۱۹۶۴ در رشتهی اقتصاد دنبال کرد.
این عکاس طعم تبعیدهای ناخواسته را نیز چشید.
در سال ۱۹۶۸ در پی درگیری های داخلی برزیل مجبور به ترک این کشور و اقامت در فرانسه شد و درسال ۱۹۷۱ توانست دکترای اقتصاد را از دانشگاه پاریس بگیرد.
سباستیائو سالگادو در سوم آوریل ۲۰۰۱ به عنوان نمایندهی رسمی یونیسف منصوب شد و خود را وقف نمایش دادن زندگی جهان محروم کرد.
که از نتایج آن، انتشار حدوداً ۱۰ کتاب در این زمینه و برپایی تعداد بسیاری نمایشگاه میباشد.
سباستیائو عکاسی را از سال ۱۹۷۳ شروع کرد.
اولین عکس های او از قحطی و خشک سالی در کشور ساحل افریقا و پس از آن از کارگران مهاجر در اروپا عکاسی کرد.
ورود او به دنیای عکاسی کاملا اتفاقی بود. سالگادو در ماموریتی که در سال ۱۹۷۱ از طرف سازمان جهانی قهوه به عنوان اقتصاددان به رواندا رفت، تا شرایط کاشت و صدور قهوه را در آن منطقه بررسی کند با دوربینی که از همسرش امانت گرفت، یک گزارش تصویری از ماموریتش تهیه کرد و به این ترتیب اولین مجموعه عکسش خلق شد.
سالگادو درباره نتیجه این سفر گفته است: «گزارش تصویریم به مراتب گویاتر از گزارش کتبیام بود.» سالگادو با کشف استعدادش در زمینه عکاسی مستند اجتماعی، این حرفه را به طور جدی ادامه داد و پس از چند سال به یکی از مشهورترین عکاسان صاحب سبک دنیا تبدیل شد.
پس از آن، سالگادو بارها تلاش کرد تا با عکسهای خود، بیانیهای تصویری برای میلیونها انسانی صادر کند که در اثر درگیریهای نظامی، فقر، قحطی، طاعون، بلایای طبیعی و دیگر فجایع روی پرتگاه مرگ و زندگی برای زنده ماندن، تلاش میکردند.
سالگادو در سال ۱۹۷۴ همکاری خود را با آژانس “سیگما” آغاز کرد و حوادث خبری پرتغال, آنگولا و موزامبیک را برای “سیگما” پوشش داد.
از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ با آژانس “گاما” همکاری کرد و در این مدت گزارش های مختلفی از حدود ۲۴ کشور اروپا, افریقا و امریکای لاتین برای “گاما” تهیه کرد.
او از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۳ در سفرهای متعدد به امریکای لاتین بر روی پروژه روستاییان کار کرد.
حاصل عکس های او در کتابی به نام “امریکاهای دیگر” منتشر شد.
سالگادو در سال ۱۹۷۹ به آژانس “مگنوم” پیوست و کار خود را به عنوان عکاس در کشورهای مختلف جهان ادامه داد در این سال از کارگران مهاجر در فرانسه مستندنگاری کرد.
سباستیائو سالگادو، یکی از چهرههای آمریکای لاتین است که در دوران معاصر ما جلوه دیگری از فرهنگ و هنر کشورهای این منطقه از جهان را به نمایش گذاشته است.
سالگادو مثل تمامی ساکنان آمریکای لاتین بحرانهای سیاسی، تبعیض و فقر را از نزدیک دیده و با هنر خود به یکی از راویان این صحنهها تبدیل شده است.
مجموعه عکسهایی که سالگادو از کارگران معادن طلای برزیل گرفت، شهرتی جهانی دارند. به غیر از آن، او در بیش از سه دهه فعالیت به عنوان عکاس، از کارگران، مهاجران و آوارگان جنگهای مختلف جهان تصاویری بهیادماندنی ثبت کرد.
در مجموعه عکس گودال جهنم هزاران کشاورز کارشان را در مزارع مناطق شمال و شمال شرق برزیل رها کردندو به امید درآمد بیشتر، راهی معدن طلا در Serra Pelada شدند.
آن ها در این معدن کیسه های گل و لای را به سطح زمین می رساندند تا طلای مخلوط در آن استخراج شود.
نکته ویژهای در تصاویر ثبت شده از سوی او وجود داشت که موجب تمایز از دیگر آثار این چنینی میشد.
سالگادو در آثار خود هم مقاومت انسانها در برابر جنگ، فقر و دیگر بیعدالتیها را نشان میداد و هم به طور همزمان وقار انسانی را که در سوژههای خود میدید به نمایش میگذاشت.
این عکاس در طول زندگی خود روی پروژههای بزرگی همچون زندگی کارگران، کشاورزان بی زمین، کودکان و مهاجران در کشورهای مختلف به کار پرداخته است.
او دوربین خود را به صحنههایی میبرد که کمتر عکاسی، جرأت رفتن به آن مکانها را دارد. زندگی مهاجران، اصلیترین پروژه او محسوب میشود که همیشه مشغول ثبت تصاویر آن بود.
نکته جالب اما اینجاست که او پس از سالها کار درباره سوژههای انسانی در سالهای اخیر پروژه جدیدی را آغاز کرده است که به جانداران در حال انقراض و مناطق دست نخورده طبیعی اختصاص دارد گرایش به موضوعهایی که انسان، محور اصلی آن نیست.
او عکسهای پنگوئنهای قطب جنوب، لاکپشتهای عظیم گالاپاگوس، گوریلهای آفریقای مرکزی و والهای سواحل آرژانتین را در کنار هم قرار میدهد او در جستوجوی تصویری از کره زمین بود که در دوران ابتدایی آن وجود داشت.
البته در جریان ثبت این عکسها نیز میتوان همان شیوه خاص یک عکاس مستند اجتماعی در نزدیک شدن به سوژه و ارتباط برقرار کردن با آن را دید.
او درباره کار روی گوریلهای در حال انقراض گفته است: «دوربین عکاسی بین انسان و حیوان تفاوتی قایل نیست. عکاس باید زمان کافی برای جلب اعتماد و ارتباط با سوژه ـحیوان یا انسانـ داشته باشد و بفهمد چه اتفاقی در حال روی دادن است.»
سالگادو خود را در آن تجربه، یک حیوان در مقابل گروهی از حیوانات دیگر خوانده بود.
سباستیائو زمانی که یک سال پیش به دورافتادهترین جزیرههای شیلی در نزدیکی قطب جنوب سفر کرد تا از پنگوئنها عکاسی کند، همان عادت انسانی را در اجتماع آنها دید.
او میتوانست رفتار جمعی و شیوه سازماندهی اجتماعی آنها را به خوبی تشخیص دهد.
بزرگراهی از پنگوئنها در آنجا وجود داشت که برخی از آنها در یک ستون رو به پایین و دیگران در ستونی دیگر رو به بالای تپه در حال حرکت دیده میشدند و به سختی مشغول کار برای ماهیگیری برای کودکان خود و حمل سنگ با دهان به منظور خانهسازی بودند.
آنچه بیش از همه سالگادو را شگفتزده کرد، شباهت کار آنها به کارگران معادن طلای برزیل بود که او با عکسهایی از آنان به شهرت رسید: «کار آنها شبیه انسانها بود؛ آنجا را میتوان «سراپالادا»ی پنگوئنها یا لیلیپوت نامید.»
سباستیائو سالگادو اولین و دومین کتاب خود را با عنوانهای «other Americas» دربارهی فقر در امریکای لاتین و «man in distress» (مردی در اندوه) را در سال ۱۹۸۲ منتشر کرد.
وی که از سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۲ مشغول جمعآوری آثاری از زندگی و سختیهای مردم بود، عکسهای خود را در کتاب و نمایشگاهی با عنوان «workers» (کارگردان) ارائه نمود که این آثار وی را به عنوان عکاسی مستندنگار معروف ساخت.
او که در اروپا و امریکای لاتین برندهی جوایز بیشماری شده است میگوید: من امیدوارم شخصی که برای بازدید از نمایشگاه من میآید، با شخصی که از نمایشگاه خارج میشود، یکسان نباشد».